خوشگل مامان امروز از صبح اخلاقت نور الهی شده بود .. عصر هم که از خواب بیدار شدی با هم رفتیم حمام آب بازی ... شما هم دوش آب رو گرفتی به من و لباسهام و هر چی گفتم بگیر اون طرف می خندیدی و بیشتر می پاشیدی ....شب که بابایی اومد 3تایی رفتیم پارک .... توی راه هم که می رفتیم هر جایی که اتوبوس می دیدی کلی ذوق می کردی و می خواستی که بابایی دنبال اتوبوس بره .....توی پارک هم کلی اب بازی ( تاب بازی ) کردی و سرسره و الا کلنگ و بعدش قربونت برم با نی نی ها بای بای کردی و اوومدیم .... حالا هم از خستگی هلاک شدی و تخت خوابیدی .. شبت خوش عزیزم دوستت دارم بووووووووووووووس ...