پروژه ترک می می
بالاخره بعد از چند هفته که تصمیم داشتم از شیر بگیرمت امروز سه شنبه 27/12/92 شروع کردم می خواستم از صبح شروع کنم ولی چون خیلی کار داشتم نشد... ولی بعد از اینکه از خواب بیدار شدی منتظر شدم که شیر بخوای ولی انگار خودت فهمیده بودی که یه خبری هست و تا ساعت 6:15 هم اصلا سراغ من نیومدی ...الهی بمیرم برات ... خیلی خیلی ناراحتم 6:30 بود که اومدی و گفتی مامانی یه ذره می می می خوام .... . می می رو گذاشتی توی دهنت و از اونجایی که تلخ بود یه نگاه به من کردی و از دهنت در آوردی و خندیدی و گفتی اخ .... و بعد گفتی اون یکی رو بده ... تا گذاشتی دهنت و دیدی اون هم تلخه ناراحت شدی و گفتی اخ شده .... گفتم عزیز دلم می می تلخ شده .. تو دیگه بزرگ شدی ......