سانیاسانیا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

پرنسس کوچولوی ما

سوت

1392/7/26 2:04
نویسنده : مامانی
425 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم 

بالاخره امروز همه چیز هایی که عقب افتاده بود و نوشتنشون توی وبلاگت دیر شده بود رو نوشتم 

ببخشید حافظه خیلی خوبی ندارم ولی سعی کردم همه رو بنویسم 

امروز با هم رفتیم بیرون و برات بستنی گرفتم ... ته بستنی سوت داشت وقتی اومدیم خونه سوت رو برداشتم و جند بار سوت زدم ....شما هم خیلی خوشت اومد سوت رو برداشتی .. گذاشتی روی لبت و هی گفتی او او او و صدا سوت رو با دهانت درآوردی ... من که از خنده روده بر شدم 

ولی بعدا بهت یاد دادم که چطوری سوت بزنی شما هم زودی یاد گرفتی .... حالا راه میری و سوت می زنی 

تازگی هر کلمه ای که بشنوی رو تکرار می کنی ... وقتی میریم بیرون تا می رسیم دم خونه زودی می گی اونه 

به خیار می گی آگار ... به خیارشور می گی آگاگور 

هر کار رو هم که من و بابایی انجام بدیم زودی تکرار می کنی ..... چند روز پیش بابا از توی ماشین داد زد و عمو رو صدا زد تا ظهر شما هم سرت رو از پنجره بیرون می کردی همون کار رو تکرار می کردی 

وقتی هم می خوایم بریم بیرون تا بابا می خواد لباس عوض کنه میری و نظر میدی که بابا چی بپوشه 

به عمو مسعود می گی عموممود 

به دایی می گی دانی 

به رعنا می گی ننا 

تا بهت می گم دایی فواد چی می گه می گی هَ

بهت میگم مامان رو چندتا دوست داری می گی دَتا

 

 

دوست داریم خوشگل مامان و بابا قلبماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)